خانواده مافیایی من پارت{۱۰}
مینهی:سلام خانوم یدونه آیس آمریکانو میخواستم
-چشم الان میارم
شوگا ویو
پسرا گفتن برم براشون قهوه بخرم پس ماسکمو زدم و رفتم به کافه جلوی پایگاه
-بفرمایید خانوم سفارشتون
مینهی:ممنون و بعد از کافه خارج شد
صدای دختره چقدر آشناست وقتی به دستش نگاه کردم دیدم پر از تتوعه چرا اسم ماهارو تتو کرده؟
عه اینکه مینهیه
شوگا:ببخشید خانوم این اطراف پارکی چیزی هست(😂)
مینهی :اوه بله بیاید نشونتون بدم
وقتی مینهی و شوگا چند قدم دور شدن و به یه جای خلوت رسیدن شوگا مینهی رو بیهوش کرد و اونو و پسرا با هواپیمای شخصی شون رفتن کره والان رسیدن عمارت
(شوگادرحالیکه مینهی رو براید استایل بغل کرده وارد میشود)
شوگا:پدربزرگ(بلند)
بزرگخان:چیه؟نتونستی.....(حرفش قطع میشه)
شوگا:ایندفعه تونستم(لبخندلثهای)
بزرگخان:آجوما بیا لباسای مینهی رو عوض کن
-چشم
.
.
.
.
چنتا پارت میذارم امروز بدون شرط هرچقد دوست دارید لایک و کامنت بزارید
☁️💜☁️
-چشم الان میارم
شوگا ویو
پسرا گفتن برم براشون قهوه بخرم پس ماسکمو زدم و رفتم به کافه جلوی پایگاه
-بفرمایید خانوم سفارشتون
مینهی:ممنون و بعد از کافه خارج شد
صدای دختره چقدر آشناست وقتی به دستش نگاه کردم دیدم پر از تتوعه چرا اسم ماهارو تتو کرده؟
عه اینکه مینهیه
شوگا:ببخشید خانوم این اطراف پارکی چیزی هست(😂)
مینهی :اوه بله بیاید نشونتون بدم
وقتی مینهی و شوگا چند قدم دور شدن و به یه جای خلوت رسیدن شوگا مینهی رو بیهوش کرد و اونو و پسرا با هواپیمای شخصی شون رفتن کره والان رسیدن عمارت
(شوگادرحالیکه مینهی رو براید استایل بغل کرده وارد میشود)
شوگا:پدربزرگ(بلند)
بزرگخان:چیه؟نتونستی.....(حرفش قطع میشه)
شوگا:ایندفعه تونستم(لبخندلثهای)
بزرگخان:آجوما بیا لباسای مینهی رو عوض کن
-چشم
.
.
.
.
چنتا پارت میذارم امروز بدون شرط هرچقد دوست دارید لایک و کامنت بزارید
☁️💜☁️
۹.۱k
۱۹ شهریور ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.